دانلود رمان رویال فلاش جلد دوم از تهمینه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سیروان و پاییز که اتفاقات بد و ناخوشایند زیادی رو پشت سر گذاشتن تا بلاخره تونستن کنار هم قرار بگیرن، حالا انتظار روزهای آروم و دلپذیری رو دارن که باهم خوش باشن.. ولی این داستان با طوفان و آتش شروع شده، به این راحتی مهار نمیشه. “چطوری به اینجا رسیدیم؟ به بند کشیده و اسیر شده تو این چرخه پر تکرار، روح هامون درحال محو شدنه و بدن هامون در حال خرد شدن.. ولی تو نترس! من برای تو میجنگم، تا به رویاهای پنهان قدم بذاریم و باهم یه واقعیت جدید
خلاصه رمان رویال فلاش جلد دوم
مدتی گذشت و حس کردم تقریبا از زندگی و سوراخ سنبه های مصطفی یه چیزایی دستگیرم شده ،به مانی گفتم کارش دیگه تمومه و میتونه بره پی زندگیش ..اما مبلغ قابل توجه و دندون گیری به حسابش واریز کردم. تا برای انجام کارای دیگه هم حریص شه. یادمه دقیقا نیم ساعت بعد اینکه پول رو به حسابش واریز کردم بهم زنگ زد. مثل همیشه با احترام سلام و احوالپرسی کرد و گفت: آقا سیروان مبلغ زیادی پول به حساب من واریز شده، پشت بندش شما پیام دادی دستمزد کارکرد .
آره من به حسابت ریختم. لحظه ای سکوت کرد و بعد پرسید: اشتباه نشده؟ تو پیام هم گفتم دستمزد کارکرد، پول کاریه که درست انجامش دادی. آخه شما گفتی اون کار واسه اثبات حرفمه، اینکه باور کنید من دروغ نمیگم و دنبال دردسر نیستم …گوش کن پسر جون اینکه تو دنبال اثبات خودت بودی یه قضیه س، اینکه من نمیتونم کاری که درست و تمیز انجام شده رو بدون مزد بذارم یه چیز دیگه س، حالا برای هرچی که میخواد باشه. بابا دم شما گرم، فدایی داری آقا سیروان…
هنوز باورم نمیشه همچین مبلغی تو حسابم ریختی. کاری که تر و تمیز دربیاد لایق یه پاداش درست و حسابیه ..منم از کارت راضی بودم با اینکه فکر نمیکردم از پسش بربیای ولی ثابت کردی آدم مفید و به درد بخوری هستی..جدا از اینکه اینم ثابت کردی برعکس داداشت دور و بر من دنبال شر و دردسر نیستی . واقعیت این بود که مازیار هم درگیر زندگی خودش بود و کاری نداشت، البته فعلا !کسی از آینده خبر نداره که ..ولی با گفتن این حرفا دوتا هدف داشتم ..یک…