دانلود رمان تمام شهر خوابیدن از شقایق لامعی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پرتو، درمانگر بیست و چهارساله ای که در مرکز توانبخشی ذهنی کودکان کار میکند، پس از مراجعه ی کسری بهراد، پدری جوان همراه با پسر چهارساله اش که به اوتیسم مبتلا است، درگیر شخصیت عجیب و پرخاشگر او میشود. از نظر پرتو، کسری کتابی است قطور که به هیچ کدام از زبان های دنیا نوشته نشده، اما او قصد فهمیدنش را دارد. درگیر شدن با زندگی کسری با همه ی فراز و نشیب ها و مجهولاتش برای دخترک جذاب است تا جایی که او را به دوست داشتنی عجیب و غریب وا می دارد…!
خلاصه رمان تمام شهر خوابیدن
سه شنبه صبح، در کمال ناباوری، اولین مراجعم آراد بهراد بود! عجیب تر از اون این بود که درست راس ساعت، بغل پدرش پشت در ایستاده بود. به نازی نگاه کردم، شونه بالا انداخت! جلو رفتم . متوجهم شد و اجازه داد که داخل اتاق شم. سلام نکرد! بعد از من وارد اتاق شد و گفت: -الان منظمم؟ متوجه منظورش نشدم، نگاه سردرگمم رو که دید، گفت: -صبح روز های فرد، همین موقع! تازه پی به منظورش بردم. اما خودم رو به اون راه زدم و گفتم: -این ساعت هم درمانگر آقا داریم. رو لب هاش لبخند کمرنگی نقش بست! چشم هاش رو ریز کرد و گفت: -من تصمیم می گیرم کی بچه ام رو ببینه.
ماتم برد! ادامه داد: -هر وقت بخوام تغییر می دم. درمانگر رو ، کلینیک رو ، در مان رو! هرچیزی که بشه رو! دلم می خواست بگم” بهتره خودتون رو تغییر بدین” اما سکوت انتخاب بهتری بود! به آراد نگاه کردم که آروم بود. داشت با قالب های رنگ انگشتی بازی می کرد. نگاهم رو به پدرش منتقل کردم و گفتم: -باید باهاتون صحبت کنم! باید حالا که تصمیم به اومدن و منظم شدن گرفته بود، حرف های لازم رو بهش می زدم. با لحن نچسبی گفت: -بله! سعی کردم نادیده بگیرم لحنش رو. گفتم: -تو منزل باهاش کار می شه؟ چند ثانیه نگاهم کرد و بعد گفت: نه.نمی تونستم سوال هام رو از این آدم بپرسم.
یه جور عجیبی وادارم می کرد به لال شدن. بعد از سکوتی طولانی از سرناچاری گفتم: -تو منزل چی کار می کنین؟ -زندگی می کنیم! لحنش جوری بود که داشت مسخره ام می کرد! سعی کردم به خودم مسلط باشم. من منظورم این بود که چطور با آراد رفتار می شه و در واقع چطور از پسش بر می آد. اما این آدم انگار قصد دیگه ای داشت. پرسیدم: -کسی جز شما دو نفر تو منزل هست؟ لب هاش رو جمع کرد و گفت: -قائدتا که ما دو نفریم. اما اگه مایلید در مورد لحظه های خصوصی خودم بدونید براتون شرح بدم که کیا می رن و می آن. خدای من… چرا این شکلی بود این موجود؟ با عصبانیتی که…
دانلود رمان هم آشیان از نرگس حسینی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
همایون دکترای روانشناسی بالینی ، بعد بازگشت از کانادا به ایران، دچار مشکل مالی می شود.به پیشنهاد یکی از دوستانش، درمان تک دختری به ظاهر لوس و ننر راکه در کودکی دچار حملات هیستریک، پرخاشگری، ترس و تنفر از جنس مخالف شده است، در ازای هدیه ای سنگین قبول می کند…واین تازه اول ماجراست…
خلاصه رمان هم آشیان
طبق آخرین تماس مهرداد با من، چون واقعا از یکسری از برخوردها و رفتارهای شما شاکی بودم به برادرتون گفتم که دیگه نمی تونم رفتاراتونو تحمل کنم. از طرفی هم می دونید که پدرتون شدیدا با تنها زندگی کردن شما مخالفه. پس تنها راهی که می مونه برگشتن شما به تهران و خونه پدریتونه . خونه پدریتونو با استرس گذاری روی حروف گفتم تا حساب کار دستش بیاد! متاسفانه برخوردهای بی ادبانه شما باعث شده صبرم تموم بشه و همه ماجرا رو به برادرتون بگم.
ایشون هم در صدد هستن که مهمانی شما به دانشکده اراک رو لغو کنند و شما به تهران برگردید! به نظرم دروغ کارسازی اومد، چون تکونهای پای مهرناز کمتر شده بود و با تعجب به من نگاه می کرد. تو دلم گفتم: -کجا شو دیدی مهرناز خانم؟ دختر لوس و نازپرورده سرهنگ نیایش، من اگه نتونم از پس تو بر بیام که باید مدارکمو تو آتش چهار شنبه سوری بسوزونم! در حالی که چشمش می لرزید به من زل زده بود. اولین قدم برای تسلیم شدن مهرناز به خواسته های من…
دانلود رمان بنویس تا اتفاق بیفتد از هنریت کلاوسر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یک کتاب فوق العاده عالی در مورد نوشتن و خلق کردن است. عنوان دوم کتاب، بدانید چه می خواهید و به دستش بیاورید می باشد. بنویس تا اتفاق بیفتد در ۲۰ فصل نوشته شده است که در هر فصل نویسنده ماجرای فرد یا افرادی را بررسی می کند که از طریق نوشتن به خواسته ها و آرزو های خود رسیده اند. برای هر فردی این نوشتن و مکتوب کردن به طریقی جواب داده است.
خلاصه رمان بنویس تا اتفاق بیفتد
“کمکی که مغز می کند” وقتی رؤیاها با آرزوهای خود را می نویسید مثل این است که تابلویی را به دست بگیرید، تابلویی که رویش نوشته «آماده برای کاره، یا به قول دوستم الین، با نوشتن آن، حضور خود را در بازی اعلام می کنید. آوردن آن به روی کاغذ بخشی از مغز شما موسوم به دستگاه فعال ساز شبکه ای را در حالت آماده باش قرار می دهد تا شما را وارد بازی کند. در انتهای پایه مغز، حدودا به اندازه یک انگشت کوچک، گروهی سلول قرار دارد که کارشان طبقه بندی و ارزیابی اطلاعات رسیده است این مرکز کنترل را دستگاه فعال ساز شبکه ای ( آر ای اس ) می نامند. این سیستم، اطلاعات اضطراری را
به بخش فعال مغز و اطلاعات غیراضطراری را به بخش تیمه هوشیار ارسال می کند. دستگاه فعال ساز شبکه ای، مغز را در حالت هوشیار قرار می دهد و آن را آماده نگه می دارد. درست همانطور که گریه فرزند شما، از اتاقی در انتهای راهروه می تواند شما را از خوابی عمیق بیدار کند. این سیستم سروصداهای بی اهمیت شبانه را می سنجد – صداهایی مثل چکه کردن شیر آب، صدای جیرجیرک ها، یا صدای تردد ماشین ها و یا حذف موارد غیراضطراری، شما را فقط در موارد اضطراری از خواب بیدار می کند. بچه گریه می کند و شما در کسری از ثانیه روی تخت صاف می نشینید. کاملا هشیار و آماده
برای نجات نوزاد. قوی ترین و آشناترین مورد از کار سیستم محرک شبکه ای، تجربه ای است که همه ما داشته ایم. در اتاق شلوغی هستید و صدای جمعیت نمی گذارد صحبت های فردی را که با وی در حال گفتگو هستید بشنوید. ناگهان، یک نفر در طرف دیگر اتاق ظاهر می شود و اسم شما را به زبان می آورد. و آن یک کلمه از میان دریای سروصدا عبور می کند و گوش های شما ناگهان نیز می شود. سر خود را به طرف گوینده می چرخانید و آماده اید بقیه حرف های وی را در باره خودتان بشنوید، تلاش می کنید که بشنوید آیا خبرهای خوبی دارد؟ و آماده اید که در برابر خبرهای بد از خودتان دفاع کنید…